جدول جو
جدول جو

معنی قاضی آجی - جستجوی لغت در جدول جو

قاضی آجی
دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد، در 24هزارگزی شمال خاوری بوکان و 18هزارگزی شمال خاوری شوسۀ بوکان به میاندوآب واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و معتدل سالم است، 110 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه، محصول آن غلات، توتون، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
یکی از بزرگان و امیران عهد سلطان حسین بن سلطان اویس است. (حبیب السیر چ قدیم جزء اول از ج 3 ص 82 و 83 و 84)
لغت نامه دهخدا
سلیمان بن خلف بن سعد، مکنی به ابوالولید مالکی، اندلسی فقیهی است حافظ، مفسر، متکلم ادیب، شاعر، از اکابر علمای اندلس که در فقه و حدیث و اکثر فنون دیگر وحید عصر خود بوده است، وی نخست در اندلس اقامت داشت پس سه سال در مکه و سه سال در بغداد ماند و به تدریس فقه و نشر احادیث نبوی پرداخت و عاقبت باز به اندلس برگشت و به منصب قضا پرداخت، وی در شب پنجشنبه 19 رجب سال 474 یا 494 هجری قمریدر شهر مریه از شهرهای اندلس وفات یافت، او راست:
1- احکام الفصول فی احکام الاصول، 2- الاشاره در اصول فقه، 3- الایماء در فلسفه، 4- التسدید الی معرفه التوحید، 5- التعدیل و التجریح فی من روی عنه البخاری فی الصحیح، 6- تفسیر القرآن، 7- سنن المنهاج، 8- شرح الموطاء، 9- مسائل الخلاف، 10- الناسخ والمنسوخ و جز اینها، (معجم الادباء ص 246) (معجم المطبوعات 511) (لغات تاریخیه) (جغرافیه ج 1 ص 79 و روضات ص 327 و ابن خلکان ج 1 ص 231) (ریحانه الادب ج 1 ص 134) رجوع به سلیمان بن خلف شود
لغت نامه دهخدا
محمد بن اسفندیار یا محمد بن حسن بن اسفندیار آملی مازندرانی. مورخی است نامی وبا رستم بن اردشیر از ملوک طبرستان معاصر و مؤلف تاریخ طبرستان است. و وقایع مازندران و احوال ملوک آن سامان را که از سادات مرعشی بوده اند تا سال 750 ه. ق. نگارش داده و اسامی و القاب ایشان را در بالای منابر خوانده بلکه بنا به ظاهر کلام مؤلف الذریعه در روی نقود و مسکو کات هم نقش کرده است. سال وفاتش بدست نیامد. (الذریعه ج 3 ص 262) (ریحانه الادب ج 3 ص 278)
لغت نامه دهخدا
(طِ اُ لَ)
دهی است از دهستان اوچ تپۀ بخش ترکمان شهرستان میانه. در 21هزارگزی جنوب خاوری ترکمان و 15هزارگزی شوسۀ تبریز واقع و کوهستانی، معتدل است. سکنۀ آن 384 تن، آب آن از چشمه، محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
شغل قضا: گفت... ای ابوالقاسم یاد دار قوّادی به از قاضی گری است. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(یِ رَ)
سلمه بن فضل، مکنی به ابوعبدالله و ملقب به ابرش. از مردم ری است. وی اخبار غزوات و مغازی را دو مرتبه ازابن اسحاق استماع کرد، و به نوشتۀ بعضی اظهار تشیعمینمود، و بسیار اهل نماز و با خضوع و خشوع بوده است. او به سال 191 هجری قمری وفات یافت. (ریحانه الادب ج 3 ص 265). و رجوع به ابوعبدالله سلمه بن فضل رازی شود
لغت نامه دهخدا
از محله های قدیمی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی